شهود مثنوی معنوی

متن مرتبط با «رنگی» در سایت شهود مثنوی معنوی نوشته شده است

دیدار معنوی مثنوی _ رنگ ِ بی رنگی (بخش نخست)

  • دیدار معنوی مثنویرنگِ بی رنگی (بخش نخست)وه؛ چه بی رنگ و بی نشان که منمکی ببینم مرا چنان که منم کی شود این روانِ من ساکناینجنین ساکنِ روان که منم ...تصور کنیم میان دشتی راه می پیماییم که سلسله جبالی در دوردستان طرحی از خود رانمایش می دهد. همچنان که بسوی آن پیش می رویم؛ کوه ها عظیم تر شده سر درابرهافرو برده اند. وقتی به دامنهٔ کوهساران می رسیم دیگراثری از آن طرح اولیه که در آغازراه داشتیم وجود ندارد. پیش رو هر چه می بینیم دیواره های بلند افراشته ست که سر بهآسمان می سایند. این تمثیلی ست از مثنوی معنوی و دیوان کبیر با معانی و رموز پیچیدهکه سر در ابر های قرون و اعصار فرو کرده اند. از اینجا به بعد پای تامل و خیال و مراقبهپیش می آید. ما بین سطور اشعار را باید با چشم دل مشاهده کرد. آن هم در پرتو نوری که ازارادتِ خاطر نسبت به صفای عشقی افلاطونی میان مولانا و شمس برمی خیزد. وی تنها پس از حدود دوسال ونیم آشنایی و همصحبنی با شمس تبریزی ندای عشقی الهی رادرشش دفتر با ۲۵۶۰۰ بیت و بیش از ۵۰۰۰ غزل و رباعی سر داد و به جاودانگی پیوست.هر یک از قلل این رشته کوه ها نمایندهٔ موضوعی از مسایل اندیشه بشری ست. همچونجبر و اختیار؛ ماهیت هستی و چیستی مرگ؛ انواع عشق ؛ موضوع نفس انسانی و غیره.اینک نگاهی اجمالی به یکی از قله ها می افکنیم .« بی رنگی» به معنی بی تعینی یا رهاییاز هرگونه تعصب و پیشداوری در رویارویی با مذاهب و اعتقادات فلسفی و غیر آن؛ برایرسیدن به آرامش درون و روشن بینی. آن هم در این دنیای پر از تضاد و جنگ و کشاکش؛که میان مذاهب متفاوت بر قرار است. نگاهی اجمال می کنیم به تقابل و تضاد بین فرعون و موسای پیامبر که هر دو در بندِ اراده و مشیّت الهی اند. فرعون در توهّمِ خدایی و انکار وموسی در خداشناسی و, ...ادامه مطلب

  • دیدار معنوی مثنوی ـــــ رنگ بی رنگی (بخش پایانی)

  • دیدار معنوی مثنویرنگ بی رنگی(بخش دوم)از نظرگاه مولانا در دنیای اضداد، کفر فرعون بر اثر وجود موسی (ع) بوده ست:تو مگو که من گریزانم ز «نیست»بل که او از تو گریزان ست، بیست !!*ظاهرا می خوانَدَت او سوی خود وز درون می رانَدَت با چوبِ رَد * نعل های باژگون* است ای سلیمسرکشیِ فرعون می دان از کلیم ...* بیست؛ مخفّف بایست ! تامل و درنگ کن ـ*چوبِ رد؛ چوبی که فرّاشان با آنتوده مردم را از پیش روی حاکمان دور می کردند.*نعل باژگون زدن؛ اشاره ایدارد به کار راهزنان و عیاران برای گمراه کردنِ تعقیب کنندگان.چنانکه پیش از این آمد، موسای پیامبر باطنا مایل نبود که فرعون ایمان بیاورد.و در قرآنهم آیات ۸۸ و ۸۹ سورهٔ یونس درخواست وی از بارگاه الهی چنین بوده که دل فرعون راآنچنان سخت گرداند تا ایمان نیاورده و با کفر از دنیا برود و خداوند هم دعای وی را اجابتمی کند. اصولا بحثی را که مولانا در بارهٔ موسی (ع) و فرعون مطرح کرده است، سابقه ای طولانی درادبیات عارفانه دارد. مثلا ابن عربی در «فصوص الحکم» تاکید می کند که فرعونبا ایمان از دنیا رفت (۲) عطار هم در «مصیبت نامه» ابیاتی در آمرزیدن احتمالی فرعون بهزبان آورده است.خدا تاسف می خورد از اینکه وی قول شهادت را تا به آخر نتوانست بگوید:چون همی شد غرقه فرعون آن زمان از لژن پر کرد جبریلش دهاننیمه ای قولِ شهادت گفته بود در دگر نیمه، ز عالم رفته بوداز کرم، حق گفت:« ای روح الامین!گر تمام این قول گفتی آن لعینچارصد سالش گناه و کافری کردمی محو از کمالِ قادری »...که اشاره دارد به آیات نود تا نودوسه سورهٔ یونس که وقتی فرعون در هنگام غرقه شدن گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی جز کسی که بنی اسراییل بدو ایمان آورده اند، وجود ندارد و من نیز ازفرمانبردارام» گفته شد:«اکنون؟ خود پیش ا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها