شهود مثنوی معنوی

متن مرتبط با «مولانا» در سایت شهود مثنوی معنوی نوشته شده است

دیدار معنوی مثنوی ــــ عُرس مولانا

  • دیدار معنوی مثنوی عُرس مولانا ز خاک من اگر گندم بر آیداز آن گر نان پزی مستی فزایدخمیر و نانبا دیوانه گرددتنورش بیت مستانه سرایداگر بر گور من آیی زیارتتو را خرپشته ام رقصان نمایدمیا بی دف به گور من برادر !که در بزم خدا غمگین نشایدبرای عارفان حق که جهان مادی را تنها یکی از مراحل سیر و تکامل روحانی انسان می دانند ،دنیای غیر مادی پس از مرگ نشئۀ دیگری از وجود است . بنا براین مرگ جسمانی پایان مطلقهمه چیز نیست و نباید آگاهی از این واقعیت در وی عذاب و درد بیافریند . از همین رو در مرگعارفان بازماندگان به سوگواری نمی پردازند ،و به یاد وی مجالس یادبود برگزار می کنند . اگرسوگی هم باشد در غم ِ از دست دادن او برای زندگانست . در همان زمان مولانا هم در قونیهچنین رسم بوده که بمناسبت در گذشت عارفان ِ نامدار ، به مدت سه یا پنج شب بر مزار ویمجالس یاد بود برقرار می شد که آن را اصطلاحا "عُرس" آن شخص می خواندند عُرس واژهعربی ست؛ به معنای غروسی .مجازا مجلس طعام فاتحهٔ بزرگان ست.(دهخدا) ظاهرا اینرسم از عارفان هندوستانی به قونیه منتقل شده بود .ذره ذره دف زدی و کف زدی در عرس اوگر روا بودی شدن پیدا روان ِ عاشقانامروزه هر ساله به مناسبت وفات مولانا ــ به سال 672 هجری قمری ــ به مدت یک هفته از دهم تاهفدهم دسامبر برابر با نوزدهم تا بیست و ششم آذرماه ، مراسم سخنرانی در بارۀ عشق و اندیشۀمولانا و سماع برکنار مزارش برگزار می گردد .سماع یکی از ارکان طریقتی مولویه بشمار می رود.مولانا سماع را بر تارک عشق نشانده است . وی این طریقۀ نیایش را از شمس تبریزی فراگرفت .ای آسمان این چرخ را زآن ماهرو آموختمخورشید او را ذره ام این رقص از او آموختمالبته چنین سماعی در ترکیه ظاهرا حالت نمایش و نمادین دارد . به موجب فرمان حکومت, ...ادامه مطلب

  • دیدار معنوی مثنوی ــ شکفتگی و اضمحلال در نگاه مولانا

  • دیدار معنوی مثنوی شکفتگی و اضمحلال در نگاه مولانا مقدمه : چندی پیش یکی از استادان فلسفه در آلمان از من خواست درباره این مضمون از مولانا مطلبی آماده کنم . چند هفته ای گذشت و به گوشه ای از منظومۀ اندیشه مولانا نظریانداخته حاصل را در نشستی از فرهیختگان آلمانی که مشتاق شناخت بیشتری از ویبودند بیان کردم. اینک ترجمۀ آن گفتار را با پاره ای اضافات می آورم با این تذکر که تاکنونمطلبی از پژوهنده ای در این باره به زبان فارسی نوشته نشده است و یا من ندیده ام ومضمون آن بدیع و جدیدست:ای رهیده جان تو از ما و من ! ای لطیفۀ روح اندر مرد و زن !مرد و زن چون یک شود آن یک تویچون که یک ها محو شد آنَک تویاین من و ما بهر این بر ساختیتا تو با خود نرد خدمت باختیتا من و تو ها همه یک جان شوند عاقبت مستغرق ِ جانان شونددر سراسر مثنوی غالبا مطالب عمیق عرفانی و دینی و فلسفی با زبان حکایت و تمثیل عرضه می گردد.برگی از مثنوی نیست که آیه ای از قرآن یا حدیثی منسوب به پیامبراسلام در آن نیامده باشد. اما مولانابا نظری عارفانه به تفسیر آیات پرداخته، و در مجموع تاویلی انسان گرایانه ازارکان دین می آورد.افزون بر آن آمیزه ای از مکاتب فلسفی عصر وی در خلال حکایات مطرح می شود و این همه البته بر محور عشق که بنیاد اندیشۀ اوست می گردد . اینک برای نمونه به گوشه ای ازاندیشه مولانا می پردازیم .اما نخست تذکرمطلبی لازم است :پیش تر گفتیم در عصر مولانا فلسفۀ یونان باستان در مباحث نظری مسلمانان و مسیحیان رواجی کامل داشت ،هر چند که این آشنایی از طریق ترجمۀ علوم یونانی به زبان سریانی، التقاطی و سطحی بود .مثلا سریانیان افلاطون و پلوتین را که با یکدیگر هفت قرن فاصلۀ زمانی داشتند یک شخص می دانستند.پلوتین درآثارخود سعی در تلفیق نظرات متضاد ا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها