شهود مثنوی معنوی

متن مرتبط با «نمکسار» در سایت شهود مثنوی معنوی نوشته شده است

دیدار معنوی مثنوی ــ نمکسار معانی (بخش جهارم)

  • دیدار معنوی مثنوینمکسار معانی(نگاه مولانا به تناسخ)(بخش چهارم)بخش های پیشین سخن بر سر آن بود که مولانا اعتقادی به تناسخِ مصطلح ندارد؛ اما ابیاتیدرآثارش آمده است و یا منسوب به اوست که بنا بر تاویلاتی می تواند اندیشهٔ تناسخ را نشان دهد.از آن جمله غزل شماره ۶۳۹ دیوان شمس؛ که با مشابهاتی در غزل شماره ۶۵۰ نیز آمده است؛که با تصحیحِ استاد همایی و توضیحی از استاد شفیعی کدکنی می آید: (۷)آن سرخ قبایی که چو مه پار بر آمدامسال در این خرقهٔ زنگار بر آمد (۱)آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی آن ست که امسال عرب وار بر آمد (۲)آن یار همان ست اگر جامه دگر شد آن جامه بَدَر* کرد و دگر بار بر آمد (۳)آن باده همان ست اگر شیشه بَدَل شد بنگر که چه خوش بر سرِ خمّار بر آمد (۴)یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیستکآدم ز تکِ صلصلِ فخّار* بر آمد (۵)رومی پنهان (بنهان)* گشت چو دورانِ حبَش دیدامروز در این لشکرِ جرّار بر آمد (۶)گر شمس فرو شد به غروب او نه فنا شد از برجِ دگر آن مهِ اسرار بر آمد (۷)گفتار رها کن بنگر آینهٔ عین*کآن شبهه و اِشکال ز گفتار بر آمد (۸)شمس الحق تبریز رسیده ست؛ مگوییدکز چرخِ صفا آن مَهِ اسرار بر آمد* (۹)*جامه بَدَر کردن؛ جامه عوض کردن.( تصحیح کدکنی) در بعضی نسخه ها جامه بدل کردنآورده اند.در آن صورت آوردن دوبارهء «بدل» در بیت بعدی با بلاغت شعری ناسازگار ست.*صلصلِ فخّار؛ که اشاره دارد به آیهٔ ۱۵ سورهٔ الرّحمان: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ»( انسان را از گل خشکیده ای همچون سفال آفرید ). * پنهان را بهتر است «بِنَهان» خواند تا وزنشعر گوشنواز تر باشد. مولانا در ابیات دیگری هم بنهان را آورده است؛ مثلا در غزل ۱۶۳۷:بِنَهان از همه خلقان چه خوش آیین باغی ست ...*همین بیت پنجم در برگز, ...ادامه مطلب

  • دیدار معنوی مثنوی ــ نمکسار ِ معانی ( بخش آخر)

  • دیدار معنوی مثنوینمکسارِ معانیتجدّد امثال(بخش آخر)تفسیر سوم به موضوعِ عرفانی ـ فلسفیِ « تجدّدِ امثال» باز می گردد.امثال، جمع مِثل بهمعنی همانند و یکسان و نظیر یکدیگرست. شارحان و مفسران مثنوی با توجه به مفهوم ومدلول آیات ۱۵ سوره ق و ۶۱ سوره واقعه عبارت «نجدّد امثال» یا «تبدّل امثال» را برایشرح و بیان مقصود مولانا برگزیده اند:أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ۚ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ(آیا از آفرینش نخستین عاجز شده بودیم؟ نه؛ بلکه آنان (مخالفان) از خلق تازه در شکّند.)عَلَىٰ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ{ما مرگ را بر شما مقدّر ساختیم و ناتوان از آن نیستیم که} ( امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت‌] آنچه نمى‌دانيد پديدار گردانيم.) «ترجمه فولاد وند»منظور از «تبدّل امثال» آن ست که خداوند نیروی حیات را لحظه به لحظه درموجود زندهروان می سازد.از آنجا که میان این لحظاتِ زندگی، اتصال و پیوستگی ست،تصوّرِ انسان آنرا بدون قطع و شکست ادراک می کند. چنانکه در دفتر نخست آمده ست:هر نفَس نو می شود دنیا و ما بی خبر از نو شدن، اندر بقا عمر، همچون جوی؛ نَونَو می رسدمُستَمِرّی می نماید در جسد پس تو را هر لحظه مرگ و رَجعتی ست مصطفی فرمود دنیا ساعتی ست ...این ابیات ناظرست بر عقیدهٔ اشاعره که جهان را متشکل از اصلی واحد می دیدند؛ و این که اعراض و صفات، هر لحظه در تغییر و دگرگونی بسر می برند. اما منظورمولانا فراتر ازاعتقاد اشاعره و شامل تغییر و تبدیل دائم در تمامی اجزای هستی، اعم از جواهر و اعراضست. بنا بر این:« تجدّدِ امثال در اصطلاح ِعرفا به این معنی ست که فیضِ هستی، دم به دمبر موجودات و ماهیاتِ امکانیه تجدید می شود/// خواه از جواهر, ...ادامه مطلب

  • دیدار معنوی مثنوی ـــ‌ نمکسار ِ معانی (بخش سوم)

  • دیدار معنوی مثنوی نمکسارِ معانی (نگاه مولانا به تناسخ)(بخش سوم)پس از آن مولانا به سبکِ اشاعره پلی از حکمت نظری به کلام قرآنی می زند:پس لَهُ الخَلق و لَهُ الاَمرش*، بدان خلق، صورت. امر،جان. راکب بر آن ۷۸ راکب و مرکوب در فرمانِ شاهجسم بر درگاه و جان در بارگاه ۷۹چون که خواهد کآب آید در سبوشاه گوید جَیشِ جان را : « اِرکَبوا»* ! ۸۰باز، جان ها را چو خوانَد در عُلوُبانگ آید از نقیبان، که:« اِنزِلوا»* ! ۸۱بعد از این باریک خواهد شد سَخُنکم کن آتش، هیزمش افزون مکن ! ۸۲تا نجوشد دیگ های خُرد زوددیگِ ادراکات، خُردست و فرود ۸۳*امر؛ فرمان، فرمان الهی، جهان غیب *ارکَبوا، سوار شوید! *اِنزِلوا؛ فرود آیید!بیت ۷۸ به بخشی از آیهٔ ۵۴ در سورهٔ اعراف اشاره دارد:« آگاه باشید که عالم خلق و عالمغیبی از آن اوست.» پس معنای عبارت «جهان خلق و جهان غیب از آنِ اوست» را دریاب!دنیای مخلوقات، حکمِ صورتِ ظاهر را دارد، حال آنکه جهان غیب، روحِ چهانِ ظاهر و باطنو معناست، که همچون سوارکاری بر گردهٔ عالمِ خلق نشسته و بفرمان خدا می راندش.ابیات ۷۹ تا ۸۱ : جهان ظاهر و روحِ آن همانندِ حیوانِ سواری و سوارکار ، زیر فرمانِ پادشاهِ وجودند.جسم ِ بی روح، بر آستانهٔ درگاه الهی و روحِ بی جسم در خدمت پادشاه گوش بفرمان ایستاده اند.هر گاه که پادشاهِ عالمِ وجود اراده کند تا آبِ ارواح در سبوی تن ها ریخته شود، بهلشکر جان ها امر می کند سوار شوید! و باز وقتی جان ها را به جانبِ جهانِ بالا فرابخواند، آننقیبان ــ منظور فرشتهٔ مرگ عزرائیل ــ‌ بانگ می زنند که : «از اسب ِ ابدان فرود آیید !»ابیات ۸۲ و ۸۳ :‌ اگر سخن را ادامه دهم، به اصطلاح کار به جاهای باریک می کشد و دیگ خِرَدهای خُرد و کم ظرفیت جوش می آورند و سر می روند. پس نباید بیش از این در, ...ادامه مطلب

  • دیدار معنوی مثنوی ــ‌ نمکسارِ معانی (بخش دوم)

  • دیدار معنوی مثنوینمکسارِ* معانی(نگاه مولوی به تناسخ)(بخش دوم)در مثنوی، مولانا موضوع «‌رجعت»‌ را بطور غیر مستقیم و در جریان نقل حکایات آوردهاست. مثلا در دفتر ششم ضمن بازگویی داستان آن فقیرِ روزی طلب که از خداوند بدونزحمتِ کار و کسب روزی می طلبید، از طبیعتِ جهانِ مادی سخن می گوید که بر اساسِکشمکشِ پدیده های متضاد برقرارست.تنها مرگ ست که موجودات را از پویایی انداخته،در خود محو می کند. مولانا غالبا برای قابل لمس ساختن مفاهیم مجردی که خود به کشف و شهود دریافته است، از تمثیل استفاده می کند.در اینجا نیز مثالی از نمکزار می آورد:خاک را بین؛ خلقِ رنگارنگ را می کند یکرنگ* اندر گورها این نمکسارِ جسومِ ظاهر ست خود نمکسارِ معانی دیگر ست آن نمکسارِ معانی، معنوی ستاز ازل، آن تا ابد اندر نوی ست... ۶/۱۸۵۹نمکسار به معنای معدن نمک یا شوره زار است. مولانا از دونوع متفاوت نمکزار یکی مادی واین جهانی دیگر معنوی و غیبی سخن می گوید. خاکِ گورگویی شوره زاری ست که آدمیان رااز هر نژاد و جنسیت و صفاتی که باشند به یک رنگ در آورده و در خویش محو می سازد.اما نمکزار معانی چنین صفتی ندارد و تا ابد در حال نو شدن و تازگی و زایش است. در مرگِبدن، همگی یکسان می شوند.صوَرِ ظاهر بر اثر مرگ، به خاک مبدّل می گردند: ولی جان هادر نمکزار معانی باقی مانده و بنا به خواست خداوند زندگی را ادامه می دهند.اما از چه راه؟پیش تر در دفتر نخست از رابطه میان صورت و معنی سخن به میان آمده بود:صورت از بی صورتی آمد برونباز شد؛ که انّا اِلَیهِ راجِعون ۱/۱۱۴۱{ واژهٔ «صورت» در آثار مولانا هم به ماهیتِ اجسام اشاره دارد و هم به فرم و شکل آنها.درمواردی هم صورت در برابر معنی به مفهوم ظاهر ِچیزی در برابر باطن و ذاتِ آن ست.} جهانِ صورتها، ظاهری و نا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها