دیدار معنوی مثنوی ــ دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (44)

ساخت وبلاگ

دیدار'>دیدار معنوی مثنوی'>مثنوی

دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (44)

مولانا میانۀ گفتار شاهزادۀ بزرگین، رشته سخن را قطع کرده شنونده را به موضوعی پر

معنی پند می دهد.این که کوشش در راه رسیدن به حق؛ از هر چه باشد، بی ثمر نمی ماند.

تفصیل آن را در عنوان زیر می بینیم:

(عنوان دوازدهم)

بیان مجاهد که دست از مجاهده بر ندارد، اگرچه داند بَسطَت*ِ عطاءِ حق را،که

آن مقصود؛ از طرف ِدیگر و به سبب نوع ِ عمل ِ دیگر بدو رساند،که در وهم* او

نبوده باشد،و همۀ وهم و اومید دراین طریق ِمعیّن بسته باشد،بو که حق تعالی آن

روزی را از دری دیگر بدو رسانَد،که او آن تدبیر* نکرده باشد، وَ يَرزُقهُ مِنْ حَيثُ لَا

يَحتَسِبُ؛ اَلعَبدُ یُدَبِّرُ و اللهُ یُقَدِّرُ*»‌‌‌‌ و بُوَدکه بنده را وَهم ِ بندگی بُوَد که: مرا ازغیر ِ

این دربرسانَد؛اگر چه من حلقۀ این درمی زنم» حق تعالی او را هم ازاین درروزی

رساند، فی الجمله این همه، درهایِ یک سرایی ست، مَعَ تَقریِره

(شرح عنوان)

*بَسطَت؛فراخی و فزونی ــ *وَهم؛ گمان؛ اندیشه ــ*تدبیر؛چاره ــ* در ترجمۀ عبارت عربی؛

جملۀ نخست ازآیۀ 3 سورۀ طلاق ست و دومی از بیان حکیمان :‌ اندر بیان سعی کننده که

دست از کوشش خود بر ندارد، هر چند وسعت عطای خدا را می داند.[ حال آنکه می داند؛

خداوند اگر بخواهد کسی را بدون تحمل ریاضت به آرزوهایش می رساند؛ با این حال، دست

ازتلاش بر نداشته؛ منتظر لقمۀ بی زحمت نمی ماند و کاهلی نمی کند.] این معنی را مقایسه

کنید با کار وکردار برادر سوم در پایان حکایت که بر اثر کاهلی به آرزویش می رسد. وی امید

دارد که گستردگی بخشش خداوند، از دری دیگر که به اندیشۀ او نیز خطور نمی کرده؛ شاهد

مقصود را در برگیرد. وتمام امیدو تلاش خود را در طریقی که انتخاب کرده ست بکارمی برد،

" بو که" ــ باشد که ــ خداوند روزیش را از جایی دیگر که فکرش را هم نمی کرد به او برساند.

و بدو از جایی که گمان نبَرَد، روزی دهد" [که گفته اند:] "بنده تدبیر می کند و خداوند تقدیر". و

نیزامکان هم دارد که بنده گمان برد: " حال که در راه خدا می روم، و حلقۀ این در می زنم ؛

جواب از دری دیگر خواهد رسید" و خداوند روزیش را از همین در می دهد زیرا همه در ها به

یک خانه، ـ خانۀدل ــ باز می شوند . باز گردیم به ادامۀ حکایت: ( ار بیت 4175 به بعد)

"یا در این ره آیدم این کام ِ من

یا چو باز آیم ز ره سوی وطن، 1

بوکه موقوف* است کامم بر سفر

چون سفر کردم، بیابم در حَضَر* 2

یار را چندین بجویم جِدّ و چُست

که بدانم که نمی بایست حست 3

آن مَعیّت* کی رود در گوش ِ من

تا نگردم گرد ِ دوران ِ زَمَن* 4

کی کنم من از مَعیّت فهم ِ راز

جز که از بعد ِ سفر های دراز" 5

(تفسیر اجمالی ابیات)

*موقوف؛وابسته ــ *حَضَر؛ اقامتگاه، محل حضور ــ *معیّت؛ همراهی.اشاره دارد به آیۀ 4

سورۀ حدید...و هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم..(و او با شماست هر جا که باشید )منظور آنکه خداوند

با تمام آفریدگان خویش همراهی ِ قیّومی دارد. به این معنی که جهان هستی درهر لحظه

قائم به خداست؛از او زنده می شود وحرکت دارد و بدست قدرت او می میرد. هُوَالقَیّوم ،

خدا جاودانه بر خود قائم و پایدارست.

"یا در راه رسیدن به معشوق آرزویم بر آورده می شود و یا وقتی که ناکام به وطن خود باز

گشتم، باشد که بر اثر همان سفر در اقامتگاه خود به آن برسم. [ اکثر شارحان "باز" را آن

پرندۀ معروف فرض کرده اند که به وطن خویش پرواز می کند.این تفسیر دور از ذهن ست

زیرا وطن باز، ساعد شاه ست و او از مکانی فروتر باز می گردد؛ در حالی که فضای حکایت

چنین تعبیری را نمی پذیرد. تفسیر استاد نیکلسون بهتر ست.(1)]چنان با جدّیت و چالاکی به

دنبال معشوق خواهم گشت تا عملا بر من معلوم شود بیش از آن دیگر نباید جست. همراهی

خدا با بنده را وقتی متوجه خواهم شد که تمام روزگاران را در پی محبوب خود زیر پا بگذارم.

معیّت خدا را پس از سفرهای دراز درک می کنم. باید تجارب فراوانی از این سفرها بیندوزم

تا همراهی حق به شهود و تجربهٔ شخصی برایم اثبات شود.

ادامه دارد

زیر نویس :

۱: نک؛ شرح مثنوی مولوی ؛ دفتر ششم؛ ص۲۳۱۶

شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 60 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 1:05