دیدار معنوی مثنوی _ دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (۵۱)

ساخت وبلاگ

دیدار'>دیدار معنوی مثنوی'>مثنوی

دیدار مثنوی در دژ هوش ربا (۵۱)

اکنون شاهزادهٔ بزرگین به زانوی ادب در برابر پادشاه چین نشسته است و معرّفان به بیان

احوال وی پرداخته اند.(از بیت ۴۴۰۷ به بعد)

پس معرِّف پیشِ شاهِ مُنتَجَب*

در بیانِ حالِ او بگشود لب ۲۳

گفت:« شاها! صیدِ احسانِ توَست

پادشاهی کن؛ که بی بیرون شوَست* ۲۴

دست در فِتراکِ* این دولت زده ست

بر سرِ سرمستِ او بر مال دست» ۲۵

گفت شه: « هر منصبی و مُلکَتی

کِالتماسش هست؛ یابد این فَتی* ۲۶

بیست چندان مُلک؛ _کو شد زآن بری_؛

بخشمش اینجا و؛ ما خود بر سَری*» ۲۷

گفت: « تا شاهی ت در وی عشق کاشت

جز هوای* تو هوایی کَی گذاشت؟ ۲۸

بندگیِّ تو چنان در خورد شد

که شهی اندر دلِ او سرد شد ۲۹

شاهی و شهزادگی در باخته ست

از پیِ تو در غریبی ساخته ست ۳۰

صوفی ست؛ انداخت خرقهٔ وجد* در

کی رود او بر سرِ خرقه دگر» ۳۱

(تفسیراجمالی ابیات)

*مُنتَجَب؛ برگوار و نجیب *بیرون شو؛ راه نجات *فِتراک؛ ترک بند؛تسمه ای که

برای حمل شکار برانتهای زین بسته؛ کمند را از آن آویزان می کردند. معمولا

برای حمل بی درد سرشکار؛ابتدا آن را با کمندصیدکرده سر دیگر کمند را به

فتراک می بستند تاحیوان به پای خودفاصلهٔ شکارگاه و مسلخ را طی کند. این

تصویر؛مشابهتی دارد با تصوّر شکارِ عاشق توسط کمندِ نگاه معشوق؛تا با پای

جان خویش به قتلگاهِ عشق برود؛ چنانکه خواجهٔ شیراز هم سروده است:

به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن

که آفت هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد

*فتی؛ جوان؛ جوانمرد *بر سری؛ علاوه بر آن *هوا؛ میل شدید *خرقه؛ پوشش

صوفیه است که از پیش باز باشد. خرقه انداختن؛ کنایه از وجدی که بی اختیار

سالک؛ در میانهٔ سماع به وی دست داده؛ خرقهٔ خود را جانب سماع زن یا پیر و

یا مصاحبی بیاندازد. چنین رسم است که آن خرقه را تکه تکه کرده تبرکاً میانِ

حاضران مجلس قسمت می کنند و عزیزش می دارند.

معرفی کننده؛ رو به شاه بزرگوار لب به سخن گشود که:« این شهزاده شکار بخشندگی

توشده ومهرت را به دل گرفته است.پادشاهی کن و نظر لطف بر او بینداز که هیچ گونه

راه نجاتی ندارد . در کمند احسانت در آمده و دست نیاز به فتراک این سعادت دراز کرده

است. سرمستِ بندگی توست ؛ دست نوازشی بر سر او بکش { که غمِ فراق دارد.}»

پادشاه گفت:« این جوان هر منصب و مقامی را که التماس دارد؛ نزد ما پیدا خواهد کرد و

بیست برابر آن سرزمین هایی را که از دست داد تا به ما رسید؛ به وی داده خواهد شد و

حتی بیش از این مقدار هم ارزانیش می داریم» { که به پای صدق و ارادت آمده ست.}

معرِّف گفت:« از وقتی که آوازهٔ پادشاهیت تخم ِ عشق در دل وی کاشت؛{ آن عَشَقه ای

که رویید چنان بالنده گشته و درختِ وجودِ وی را فروگرفته} که جز میل به بندگی تو هیچ

میل و محبت دیگری را در او باقی نگذاشته است. [ توضیح آنکه در عشق افلاطونی؛ مهر

شاگرد به استاد یا مرید به مراد هم یکی از انواع عشق های معنوی بشمار می رود.] بندگی

درگاه تو چنان برازندهٔ وجود وی گشت که دیگر هوای پادشاهیِ مملکت پدر در وی نیست .

گویی همچون درویشِ صوفی مسلکی از شدت وجد در سماع خرقه در انداخته است .دیگر

محال است آن خرقه را طلب کند. {یعنی هرگز از این آوارگی و بینوایی سرخورده نیست }

پس از آن مولانا باز هم از نقل حکایت بیرون آمده توضیحی می افزاید:

میل سوی خرقهٔ داده و نَدَم*

آنچنان باشد که من مغبون* شدم ۳۲

باز ده آن خرقه این سو ؛ای قرین* !

که نمی ارزید آن؛ یعنی بدین ۳۳

دور از عاشق که این فکر آیدش

ور بیاید؛ خاک بر سر بایدش ۳۴

عشق ارزد صد چو خرقهٔ کالبد*

که حیاتی دارد و حسّ و خرد ۳۵

خاصه خرقهٔ مُلکِ دنیا که ابتر*ست

پنج دانگِ* مستی اش دردِ سر است ۳۶

مُلکِ دنیا تن پرستان را حلال

ما غلامِ مُلکِ عشقِ بی زوال ۳۷

(تفسیر اجمالی ابیات)

*نَدَم؛پشیمانی *مغبون؛ فریب خورده و زیانکار در دادو ستد *قرین؛ مصاحب

*خرقهٔ کالبد؛نوعی اضافهٔ تشبیهی ست یعنی بدنی که چون خرقه؛ روح را

می پوشاند.*ابتر؛عقیم؛ بی ثمر.*پنج دانگ؛ثلث و یا نیمِ بیشترِ هرچیزی.

تمایل به خرقهٔ بر اثر وجد افکنده و پشیمانی از آن کار؛ یعنی فریبِ این حال را خوردم

و آنطور هم که می نماید دگرگون نیستم؛ پس ای هم صحبت خرقه ام را باز گردان که

درویش بی خرقه از دیگران ممتاز نیست و نزد عامه احترام ندارد.{ در آن عصر؛ روز

بازارِ خانقاه نشینی و خرقه پوشی بود.} خاک بر سر مدعیان عاشق نما که در بندِ لباس

و احترام مردمند. بخصوص که در عشق باید خرقهٔ جان یعنی جسم را که حس و عقلی

دارد در انداخت و سرباخت. در این راه باید لباس دنیا دوستی و شهوت پرستی را هم بر

باد فراموشی داد که نیمی بیشتر از مستی های دنیوی بی نتیجه و حرمان زاست. ثروت

و قدرت دنیوی بماند برای دنیا پرستان که ما عاشقان راستین بندهٔ عشقِ جاودانیم...

(ادامه دارد )

شهود مثنوی معنوی...
ما را در سایت شهود مثنوی معنوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzibarooze بازدید : 67 تاريخ : شنبه 6 آبان 1402 ساعت: 12:29